تحقیق / جنگ نرم از دیدگاه نهج البلاغه
جنگ نرم از دیدگاه نهج البلاغه
جنگ نرم در معنای کلی به جنگی گفته می شود که در طی آن ، طرفين بدون خونريزی و کشتار عينی با هم مبارزه می کنند و به عبارت دقيق تر وقتی که پنبه شمشير است،سرانديشه بريده خواهد شد وطبيعتا فضای مبارزاتی آرام وبی زد و خورد جلوه خواهد کرد اما تلفات آن معمولا بسيار چشمگيرتر از جنگ سخت گزارش می شود .عرصه ی مبارزه در جنگ نرم عرصه ی تفکرات است و باابزارهای بسيارنرم و ظريفی صورت می گيرد .در اين مقاله به تحليل و توصيف چگونگی رخداد يک جنگ نرم در يکی از اين خاکريزهای نامرئی می پردازيم و با مدد گرفتن از کلام گهر بار علی (ع) در نهج البلاغه سعی در روشن نمودن فضای تاريک حداقل يک خاکريز و شناسايی عناصری که در برپا کردن اين جنگ دست دارند خواهيم پرداخت اما نکته ی شايان ذکراين است ، اغلب مقاله ها و نقدهايی که بااستفاده از متون اصلی دينی و تاريخی ارائه می شوند به نوعی با برخوردهای متفاوتی روبرو می شوند .برخی می گويند زندگی در عصر نوين، مطالعات هم عصر خود را می طلبد.
و اين استفاده ی پی در پی از تاريخ و يا ارجاع دادن به کلام بزرگان و شخصيت های برجسته ی تاريخی ،نوعی همانند سازی وقايع است .به بيان ديگر لزومی ندارد نويسنده موشکافی کند و مصاديقی پيدا کند که مختصات آن در گذشته وجود داشته و سپس به کپی کردن آنها با مصاديق کنونی اقدام کند . البته به يک تعبير اين مطلب درست است زيرا بسياری از نويسندگان بدون در نظر گرفتن شئون شخصيت های بزرگ تاريخ به ويژه امامان ، آنان را با هر کسی مقایسه کرده و از اين طريق تبيين موضوع می نمايند اما به نظر نگارنده ی اين مقاله چنانچه دربررسی و تحليل موضوعات در هر عرصه ای وقايع گذشته و حال را با معيار حقيقت بسنجيم آنگاه ميزان نزديک بودن مصاديق را با الگوهای حقيقی در نظر بگيريم به تعبير بزرگان ،به شبيه يابی وقايع تاريخی پرداخته ايم نه شبيه سازی آنها .و اين يافتن شباهت ها در طول تاريخ ،کاری ظريف است و انديشه ای مسئول و متعهد می طلبد تا به دور از بدعتها آنچه رخ مي دهد نمايان کند و زمينه را برای عبرت آموزی از گذشته و استفاده ازآن به عنوان پلی برای آينده امکانپذيرنمايد .بعلاوه ازاين نکته نبايدغافل شد،اگروقايع روزگار پيشين تاثيری در رخدادهای امروز نداشته باشد کارکرد خود را از دست خواهند داد چراکه هويت انسانها بدون تاريخ پايه و اساسی نخواهد داشت . براساس فرمايشات مقام عظمای ولايت ،فهم دشمنی دشمن،ازضروری ترين راههای مبارزهاست.براساس استدلال عقلی ، هرچه انسان شگردها،تاکتيکها، ابزار، روشها و برنامه های دشمن رابشناسد تدبيری که اتخاذ می کند کامل تر و حکيمانه تر خواهدبود.دراين مقاله به روش شناسی دشمن وتحليل تاکتيک های آن براساس کلام نورانی حضرت امير در نهج البلاغه خواهيم پرداخت.دراين که جامعه امروزما درمعرض خطر شيطانک های بسيارو به گفته ی حضرت امام رحمت ا…. درراس همه ی آنها شيطان بزرگ امريکا است شکی نيست.اما نکته قابل تامل اين است که متاسفانه برخی از صاحب نظران جامعه به درد خوشخيالی دچار شده اند وبا وجود ديدن چنگ ودندانهای دشمن بازهم می گويند: ان شاءالله که خيراست.بد به دلتان راه ندهيد گويااين دسته ی قليل ازروی مصلحت انديشی،فضای غبارآلود دشمنی را روشن فرض می کنند حال دراينکه واقعا از روی مصلحت اين گونه می انديشند يابراساس منفعت ،قضاوت باخدا.اما آنچه که روشن است هرچه دشمن خود اعتراف می کند : مافلان ميزان عليه ايران خرج براندازی نظام کرده ايم وروزانه فلان تعدادافراد کارآمد دراين خصوص باحقوق بالا استخدام ميکنيم تا کار اغتشاش زمين نماند بازهم سکوت اختيار کرده و تعهدی نسبت به انقلاب وسرزمين خود ندارند .مگر نه اين است که آزموده راچندبارآزمودن خطاست ؟ دردوراهی باور وترديد فقط اندکی صبر لازم است نه آنکه دچاروسواس بيهوده شده ودرهمان منزلگاه بدی ماند که نام آن شک وتنها محل گذربوده است.البته انديشه انتقاد و اصلاح ،انديشه مبارکی است به شرطی که به تخريب نينجامد واز ابزار مخرب استفاده نشود وهدف بيگانگان محقق نشود . اين انديشه، پيش فرضی می طلبد که آن هم اصلاح نفس خويش است.مصلحين کسانی اند که نشانه های صلح درباطن وظاهر آنها نمايان است زیرا اگرازهدايت حرف بزنی وبه باطل عمل کنی از مغضوبين خواهی بودکه اگرخسرو خسرو باشد صلاح کارخويش رابه دست هرکسی نمی سپارد.آنهم کسانيکه درچشم انسان نگاه می کنند ولبخند مرموزی که به ظاهر محبت آميزو خيرخواهانه است برلب دارند درحاليکه تخصص شان هيپنوتيزم شخصيت و هويت است. تفاوت نگاه سازش يا مقاومت، تفاوت دربودن ونبودن است واين روحيه مقاومت مدبرانه دربرابر دشمن روحيه ای است نشات گرفته ازايمان حقيقی به خداوتوسل به آل ا…وچنگ زدن به ريسمان الهی است که اين ديدگاه را برخی رويکردی سنت گرايانه ومتحجرانه می خوانند. به اعتقاد نويسنده :قرآن منهای عترت واسلام بدون ولايت ديدگاهی برخاسته ازنوعی تعصب روشنفکرانه است زيرا اين خط کش ومعيار ولايت ودرامتداد آن ولايت فقيه است که ميزان توازن وفاصله ديدگاه ولايی انسان راباخود مشخص می کندواگر اين خط گاهی دور و يا حتی درجهت عکس خط ولايت ترسيم شود اگرنخبه نباشی گمراه شده ای واگرنخبه باشی گمراهتر .نخبه اگر نخبه باشد تفاوت تزوير و تنوير، يار و بار، نار و نور ، تا رو تور و مار و مور را تشخيص خواهد داد.
حضرت علی (ع) درفرازی ازخطبه ۳۱ فرمود:طلحه سواربرمرکب سرکش می شود ومی گويد رام است .درواقع اين نگرش منفعت طلبانه وغافلانه است که منجربه فساد خواهد شد.اگر امروز به اندازه ی موری دشمنی کنند بدان فردا به مارهم قناعت نخواهد کرد. که يارت می شوند و بارت می کنند ،با تار می آيند و تورپهن می کنند ، درنار غوطه ورند وازنور می گويند ، به کارمی گيرند وکور می کنند و وقتی همه چيز فراهم شد به زاری می اندازند و زور می گویند.
درباره ی مبحث جنگ نرم در زمينه های باورهای دينی با رويکرد اسلامی ،چه تاريخی روشن تر از سيره اهل بيت و چه الگويی کامل تر و زيبا تر ازعلی (ع) که با کلام گزیده و بلاغت بی نظيرش در عرصه های متفاوت اجتماعی و سياسی ،موضوع جنگ نرم و اهداف شوم دشمن را به خوبی نمايان نموده است . حضرت در يکی از بليغ ترين فرازهای خويش فرمودند :شگفتا شگفتا از اين واقعيت که قلب انسان را می ميراند و دچار اندوه می کند که دشمنان در باطل خود وحدت دارند و شما در حق خود شاخه شاخه ايد. واقعيت اين است که اگر انديشه صوابی وجود داشته باشدبا مسير ناصواب محقق نخواهد شد و اين شيطان است که در کمين اين راههای ناصواب منتظر به دام انداختن دلهای مريض است تا تخم نفاق بکارد و ميوه دشمنی برچيند و در اين مسير از هيچ اندکی هم چشم نخواهد پوشيد.حضرت در خطبه ۶۶ دشمن را از ديدگاه روان شناختی بررسی کرده و می فرمايد:دشمن دستی برای حمله در پيش و پايی برای فرار آماده دارد و با اندکی دقت می بينيم کلام حضرت در امتداد تاريخ هر روز تازه و تازه تر است تا به امروز که مصاديق کلام ايشان را در حيطه خير و شر به وضوح می یابيم و امروز شاهديم که آمريکا و اسراييل به وضوح دستی درتبليغات برای حمله نرم به باورهای مردم در پيش و پايی برای فرار با شعار دفاع از حقوق بشر آماده دارند و می شنويم و می بينيم برجسته ترين و شوم ترين شگردهای خود را در زيباترين ظواهر اعمال می کنند .